گ
گاراژ: (فر)خودروگاه.
گارانتی:(فر) پایند.
گارد: (فر) پاس- پاسبان - نگهبان.
گاردن: (ا) باغ.
گاردن پارتی:(ا) باغ سور.
گارسون: (فر) شاگرد- پیشخدمت.
گاری: (ه) چهارچرخه- گردونه.
گاز: (فر)گارس- تورک.
گازوئیل: سُوج (ب).
گزک: (ت) - کارد کوچک.
گزمه: (ت) - شبگرد.
گال: (فر)گری.
گالری:(فر) تالار - نمایشگاه - سرسرا.
گدا صفت: گدا منش - گدا خوی - گدا سرشت.
گدا طبع: چشم و دل گرسنه.
گران خاطر: آزرده - دلگیر - دلتنگ
گرانقدر: گرانمایه - گران پایه - والا.
گران قیمت: پُر بها - پر ارزش - گرانبها.
گربه رقصانی: امروز و فردا کردن-سر دوانی - بهانه جویی.
گریس: (فر) روغن - پیه - چربی
گریم: (فر)بزک کردن
گروه اکتشافی: گروه یابش- یابندگان - گروه پی بری -
جستجوگران.
گل(فوتبال): دروازه
گلعذار: گلرخ - گلچهره - گلرو.
گلادیاتور: (فر) شمشیرباز - جنگجو.
گلایول: سنجار.
گلبول: (فر) گویچه.
گمرک: باژ- کوستاک.
گواتر: جَخش- بادغاره
گونیا: (ی) کنج- کنجا.
گیتار: (فر) شش تار.
گیلاس: (ا ) جام- لیوان- آبخوری.
گیوتین: (فر) گردن زن.
گیومه: (فر) روزنه.
|
ک
کائنات: سپهر- جهان هستی- چرخ گردون - زمین و زمان.
کاباره: (فر) - میکده - باده گاه.
کابوس: خواب ترسناک - بختک - خفتک.
کاپیتن: (فر) سروان- فرمانده.
کاتب: نویسنده - دبیر - نگارنده.
کاتولیک: (فر) پاپ گرا.
کادو: (فر) ارمغان- پیشکش.
کاذب: دروغگو- دروغپرداز.
کار و کاسبی: کارو پیشه- پیشه وری.
کاربوراتور: (فر) سوخت آما.
کارت: (فر) برگه - برگی.
کارت پستال: پیک برگ.
کارت تبریک: شادباش برگ.
کارچاق کن: کار راه انداز- میانجی.
کارت دعوت: برگه فراخوانی.
کارت عروسی: جشن برگ.
کارد جراحی: نیشتر- نِشتر.
کارد قصابی: کارد گوشت بری
کارناوال: (فر) کاروان شادی.
کاریکاتور: (فر) خندک.
کاسب: سوداگر- پیشه ور- فروشنده.
کاشف: یابنده - پی برنده - آشکارگر.
کافر: بی دین.
کافه: (فر) چایخانه.
کافی: بسنده- بایسته - بس.
کافی و وافی: بایسته و شایسته.
کاکائو: (اس) هنده بادام- خُرمک.
کالج: (فر) آموزشگاه.
کامپیوتر: رایانه.
کام طلب: کامجو.
کامل: درست- رسا- آرسته- همه گیر.
کاملاً: به درستی- بی گفتگو-بی چون و چرا.
کامیون: (فر) باری.
کاناپه: (فر) نیمکت- نیم تخت- دیوان.
کانال: (فر)آبراهه - آبراه.
کاندیدا: (فر) نامزد.
کانون: باشگاه- آتشدان.
کانون خانواده: آتش خانواده.
کاهل: تنبل- تن پرور- سست.
کبد: جگر.
کبر: بزرگ- خود بزرگ بینی- خودنمایی - خودخواهی.
کِبَر سن: سالخوردگی- پیری.
کبریا: بزرگی- شکوه - فر- والایی.
کبریت: گیرانه - گوگرد.
کبکَبه و دبدبه: بانگ و شکوه- دم و دستگاه.
کبیر: بزرگ- بلند پایه- مهان -گرامی.
کبیسه: بهیزک.
کپی: (فر) رونوشت- رونگاشت- نگاره.
کپسول: (فر) پوشینه.
کُت: (فر) نیم پوش-کُرته.
کتاب: نسک- نوشته- نامک.
کتابخانه: نسک خانه - دبیره خانه.
کتابچه: دفترچه.
کتاب اندرز: پندنامک.
کتاب خطی: نسک دستنویس-نوشته دستنویس.
کتاب مقدس: نامه اشویک- مانسر.
کتابت: نوشتن- نویسندگی- دبیری.
کتاب جنگ: کارنامک- جنگ نامه..
کتاب حقوق: داتستان نامک.
کتف: شانه- استخوان شانه - کَت.
کتک: (ت) چوبدستی- کوبه.
کتک زدن: با چوب زدن- کوب زدن- مشت و لگد زدن.
کتمان: پنهان کردن- نهان کاری- رازپوشی.
کثافت: ناپاکی- آلودگی - پلیدی.
کثرت: فراوانی- بسیاری- انبوهی - سرشاری- فزونی.
کثیر: انبوه- فراوان - بسیار- گزاف.
کثیرالزاویه: چند گوشه.
کثیرالاضلاع: بسیار بر- چند بر- چندین پهلو.
کثیرالوقوع: پررویداد- پرپیشامد.
کثیف: چگال-چرک آلود - ناپاک.
کج خلق: بد خوی- کژخوی.
کج طبع: کژسرشت- کژ نهاد-کژخوی.
کدر: تیره- تار- گرفته- لرد - اندوه.
کدورت: تیره شدن- تیرگی- دلتنگی- رنجوری - رنجیدگی.
کذّاب: دروغگو- دروغپرداز.
کذب: دروغ.
کرامت: دهش- بخشندگی- جوانمردی.
کراهت: ناپسندی- زشتی - بیزاری.
کُرست: (فر) سینه بند- کمر بند- شکم بند.
کرسی: چارپایه- تخت- اورنگ.
کَرَم: بخشش- دهش- جوانمردی.
کریم: بخشنده - دهشگر - دلجو - مهربان - دست و دل باز.
کِرِم: (فر) خامه- سرشیر- نرماک.
کرنش: (ت) فروتنی- سرفرودآوردن.
کروی: گرد-گوییک.
کُره: گوی- گرد.
کریدور: (فر) دالان- سرسرا.
کریه: زشت- بدریخت.
کریه المنظر: زشت روی - بد ریخت.
کُزاز: پی فشردگی - سوزین.
کساد: بی خریدار- بی دادو ستد.
کسالت: رنجوری- ناخوشی - بیماری.
کسب: پیشه وری- سوداگری -پیله وری.
کسبه: پیشه وران- سوداگران- پیله وران.
کسب و حرفه: کار و پیشه.
کسر: برخه- کاهش- کم.
کسره: زیرنشان- زیرواگ.
کسر کردن: کاهیدن- کم کردن.
کسل: رنجور- ناتوان- دلتنگ.
کسوف:خورشید گرفتگی.
کِسوت: جامه- پوشش- رخت- پوشاک.
کشّاف: پرده گشاینده - آشکارکننده.
کشف: پیداکردن- پی بردن- آشکارساختن- هویدا کردن.
کِش و قوس: پیچ و تاب - تب و تاب.
کشیک: (ت) نگهبانی.
کشیک دادن:نگهبانی دادن- پاسداری.
کعب: ریشه سوم.
کعب الاخبار: آگاه از همه- همه دان.
کفاره: تاوان- پرداخت - بازدهی- کیفر- پادافره.
کفاش: کفشگر- کفشدوز.
کفاف: بسنده - بس- بسندگی.
کفالت: سرپرستی- نمایندگی- جانشینی.
کفالت نامه: پایند نامه.
کفایت: شایستگی- برازندگی- کاردانی.
کفایت داشتن: شایستگی داشتن - کارآمد بودن.
کفایت کردن: برآمدن- کارساختن.
کفر: بی دینی- ناباوری.
کفرنعمت: نمک نشناسی- ناسپاسی.
کفل: ران- سرینَک.
کفن: جامه ی مرده - مرده پوش - مرگ جامه .
کفّه: پِله ترازو- گرد- گرده- چاهک.
کفیل: پایندان- سرپرست- جانشین.
کلّ: همه- همگی- سراسر.
کلاً: رویهمرفته- رویهم - یکجا.
کلاس:(فر) آموزگاه- پایه- رسته- رده.
کلاسیک: دیرینه - پیش گامه.
کلاچ: (ا) چنک.
کلام: سخن- گفتار- گفت- گویش.
کلام بلیغ: سخن رسا - گفتار شیوا.
کلام صریح: گفتار بی پرده-سخن روشن.
کلام مرموز: سخن پوشیده- سخن رازمندانه - گفتار در پرده.
کلام موزون: سروده- سخن خوش آوا.
کلام خدایی: سخن خدایی.
کلمه: واژه.
کلمات قصار: سخنان رسا و شیوا - سخنان کوتاه و روان.
کلوب: باشگاه.
کلیّات: دیوان.
کلیّت: فراگیری- بنیادوری- بنیادین.
کلیسا: پرستشگاه ترسایان.
کلیچه: گردماه- نان گرده.
کلیمی: یهودی.
کلّیه: همه- همگی.
کُلیه: (فر) گردن بند- گردن آویز-سینه ریز.
کماکان: چنانکه بود- چنان که هست.
کمافی السابق: مانند گذشته.
کمک: (ت) یاری- یاوری- پشتیبانی.
کمال: فرهیختگی- والایی- فرازمندی.
کمپوت: (فر) خوشاب.
کم جمعیّت: کم بوم.
کم جرأت: بزدل- ترسو.
کم حوصله: نا شکیب.
کم جواب: کم پاسخ.
کم حرص: کم آز.
کم خرج: کم هزینه.
کم سئوال: کم پرس- کم زبان.
کم شرّ: کم آزار.
کم طاقت: کم تاب.
کم ظرفیت:کم گنجایش- خود گم کرده- کم شکیب.
کم عقل: کم خِرد - کوته بین.
کم عمر: کم سال.
کم عمق: کم ژرفا.
کم فرصت:کم زمان - کم بهر.
کم فضا: کم جا.
کم فهم: کم هوش.
کم قدر: کم ارج.
کم قدم: کم گام - آهسته رو.
کمک به یکدیگر: همیاری.
کمک طلبیدن: یاری خواستن.
کمک کار: یارکار- اَییار.
کمک کردن: یاری کردن.
کم لطف: کم مهر- بی مهر.
کم محلی: کم مهری- کم ارجی.
کم و کیف: چند و چون- چگونگی.
کمُد: (فر) گنجه - اِشکاف.
کُمدی: (فر) نمایش خنده دار- شوخواره.
کمک دهنده: دستیار- همیار.
کمین: بزنگاه- بزنگه- پنهان شدن.
کمین کردن: پنهان کردن-گوش به زنگ- خود نهانیدن.
کمیّت: چندی- اندازه.
کنایه: گوشه زدن- سخن پهلودار.
کُن فَیَکون: زیر و رو- درهم ریخته.
کنترات: (فر) پیمان.
کنتور: (فر) دستگاه شمارش-شمارنده.
کنترل: (فر) وارسی - بازرسی.
کِنِس: نخور- پول دوست- چشم تنگ.
کنسرت: (فر) همنوازی.
کنسرو: (فر) خوراک سربسته - بایتار.
کنسول: (فر) رایزن.
کنفرانس: (فر)گردهمایی - سخنرانی.
کُنکور: (فر) آزمون.
کنگره: (فر) گرد همآیی- انجمن.
کنیه: نام خانوادگی- پیش نام.
کوارتز: (فر) دُرکوهی- سنگ شیشه.
کوپُن: (فر) بُرش- برگ بها دار.
کوچ: (ت) جا به جا شدن- بوم رهایی.
کوچ نشین: خوش نشین.
کودتا: (فر) براندازی- واژگونی.
کوکب: ستاره- اختر.
کوکبه: شکوه.
کولاک: (ت) کوهه-کوهاک-گرد باد - توفان.
کولر: (فر) خنک کننده.
کهولت: پیری- سالخوردگی- فرتوتی- فرسودگی.
کیاست: زیرکی- هوشیاری- خردمندی.
کید: فریب - نیرنگ - ترفند - دورویی.
کیسه صفرا: زهر
کیفیّت: چونی- چگونگی.
کیک،کاک: شیرینی
کمّ و کیف: چونی و چندی.
کِیف: خوشی- سرمستی.
کِیل: پیمانه- پیمایش.
کیلو: (فر) هزار.
کیمیا: کاف- ماتورزی.
کیمیاگر: کافگر- ماتورز.
|