چ
چاپار: (ت)پیک.
چاخان: لاف زن- پشت هم انداز- نیرنگ باز.
چهار سوق: چهار سوک - چهارسوی.
چهار طاق: چهارستون.
چارق، چارغ: (ت) کفش.
چارقد: روسری.
چار مضراب: چار زخمه.
چاق (ت): فربه.
چاقو: کارد کوچک - جاکو
چاوش: (ت) پیشروکاروان.
چپر: (ه) پرچین- چپره.
چپق: (ت) چپک.
چپاول: ربودن - چاپیدن.
چپاولگر: چاپش- دستبرد زن.
چقر: (ت) میخانه.
چترطاوس: چترفراش مرغ.
چرتکه: (ر) - اُشمار.
چرخ خیاطی: چرخ درزی.
چرخ فلک: چرخ سپهر- سپهر گردون.
چریک: (ت) جنگجوی سر آزاد.
چخماق، چخماغ: (ت)سنگ آتش زنه.
چک: چک.
چکمه: (ت) موزع.
چلاق: شل- لنگ.
چلیک: خُم چوبی.
چماق: (ت) گرز.
چماقدار: لات بی سروپا - مردم آزار.
چمباتمه: (ت) چمبک - چُندک- دوزانو نشینی.
چُمچه: کفگیرک - کفگیر- ملاغه.
چهار رکن: چهار ستون.
چهار ضرب: چهارزنش.
چهار ضلعی: چهار بر.
|
ج
جابر: ستمکار- بیدادگر- زورگو.
جاده: راه - بزرگراه - شاهراه.
جاذب: گیرا-کشنده-کشش ربایش.
جار: چل چراغ - چهل چراغ.
جارچی: (ت) دادزن - بلند گو.
جار و جنجال: داد و فریاد- بانگ و غوغا- الم شنگه.
جاری: روان- رونده- رایج.
جاسوس: اَنیشه - اَبیشه.
جالب: چشمگیر- گیرا.
جالیز: پالیز.
جامد: دج- سفت و سخت- خشک.
جامعه: همبودگاه- همزیستگاه.
جانب: سوی - َور- کنار- کناره.
جانبی: پهلویی
جانبداری: پشتیبانی- هواخواهی.
جانی: تبهکار- خونی- آدمکش.
جاهل: نادان- بی خرد- کوراندیش.
جامع: گردآور- فرآراسته- فراخ.
جامع الاطراف: فراگیر- رسا.
جامع الشرایط: فرآراسته.
جامع العلوم: همه دان.
جائز، جایز: روا - درخور- سزاوار
جائز دانستن: رواشمردن- روادانستن.
جبّار: ستمکار- ستمگر- بیدادگر.
جبال: کوه ها.
جبر: زور- فشار- ناگزیر کردن.
جبراً: به زور- به فشار- به ناچاری.
جبران: تاوان- دوباره سازی
جبلی: سرشتی- نهادی.
جبن: ترس و هراس- بزدلی.
جبه: گُبه.
جبهه: میدان جنگ- آوردگاه - رزمگاه.
جبین: پیشانی.
جثه: پیکر- تن- اندام.
جدّ، جدّه: نیا- پدر، مادر بزرگ.
جِدّ: کوشش - تلاش - پا فشاری.
جدّاً: به راستی- به درستی- بی شوخی.
جدار: دیوار- دیواره.
جدال: زد و خورد - نبرد - کارزار- رزم.
جدل: درگیری - پیکار- ستیزه.
جدول: چهار خانه.
جذب: ربایش
جذب مایع: آشام
جدّی: پرتلاش- پرکار - پشتکاردار.
جدید: تازه - نو - نوین.
جّذّاب: گیرا - دلربا - فریبا - فریبنده.
جذام: خوره.
جذر: ریشه.
جرّاثقال: باربر- گرانکش.
جرّ و بحث: بگو مگو - گفتگوی کشدار.
جرئت: دلیری - پردلی - نترسی.
جرّاح: کاردپزشک - کالبد شکاف.
جراحت: زخم - ریش - ناسور.
جراحی پلاستیک: نیشگری بازسازی.
جرائد، جراید: روزنامه ها.
جرائم: بزه ها - گناه ها - لغزها.
جربُزه: زیرک - شایسته - توانا- گُربُزه.
جَرَس: زنگ - درای - بَرَنگ.
جرعه: پیمانه - یک گلو - اندک نوش.
جرقه: اخگر- ریزه آتش- خوارگ.
جِرم: غُند- لِرد - ته نشین.
جُرم: گناه - بزه - لغزش.
جریان: گردش- روان بودن.
جریحه: زخم - ریش - آسیب.
جریحه دار: زخمدار- خسته دل.
جزاء: کیفر- سزا - پادافره.
جزائر، جزایر: آبخوست- گزیرک
جزء: بخش - پاره - لَخت.
جزر: فرونشینی - آب بریدن - اوکار.
جزع: زاری - بیتابی - ناشکیبی.
جزم: بی باز گرد - پابرجا.
جزوه: دفترچه - نوشته.
جسارت:گستاخی- بی پروایی.
جسد: لاشه- مردار- کالبد.
جسم: تن - کَرپ.
جسور: دلیر- نترس- بی باک.
جعبه: شَگا- تیردان- کیوت.
جعفری: شومخ- گل گلاب.
جعل: ساختگی- دست بردن دربنچاک.
جغرافیا: گیتا شناسی-گیتی شناسی.
جفاء: ستم - آزار- بیداد.
جفاپیشه: آزارنده - دل آزار.
جفاجوی: آزارخواه -خود آزار.
جفا دیدن: آزار دیدن- آزردن.
جفا کردن: آزاراندن.
جغه: تاج - افسر.
جَک: بالابر.
جُل: پَلاس- کبوک.
جلاء: درخشندگی- زنگارزدایی- پرداخت - تابش.
جلا دادن: پرداخت کردن.
جلای وطن: دور شدن از میهن - آوارگی.
جلاد: دژخیم- شکنجه گر- آدمکش.
جلال: فر- شکوه - والایی - بزرگی.
جَلَب: بد کاره - بد سرشت - دغل کار.
جلب: بازداشت.
جَلد: چست و چابک - فِرز.
جِلد: پوست - رویه - لایه - پوشش.
جلد کتاب: پوشینه.
جلسه: نشست - گردهمایی.
جلف: سبکسر- هرزه.
جلوه: درخشش- تابش.
جلوس: برتخت نشستن.
جلوگیری: پیشگیری.
جلیقه: نیم تنه - برگستوان.
جلیل: بزرگوار- بزرگ- برین.
جماد: سنگ - بی جان.
جماعت: گروه - دسته - مردم.
جمال: زیبایی- خوشگلی- غشنگی.
جماهیر: توده - گروه - مردم سالاری.
جمجمه:کاسه سر- استخوان سر.
جمع: همباریش.
جمع کردن: گردآوردن- اندوختن -افزودن.
جمعه: آدینه.
جمعیت: گروه -توده - انبوه.
جمله: گفتار- فراز-گزاره.
جمیله: زن خوبروی.
جن: دب - پتیان.
جناب: سرور- سرکار- مهِتر.
جناح: بال- کنار- ور- سو.
جنایت: تبهکاری - بزهکاری.
جنب: پهلو- کنار- سو.
جنت: مینو- بهشت - پردیس.
جنحه: گناه - بزه.
جنوب: نیمروز- اواخشتر- نسا.
جنون: دیوانگی- پریشان مغزی- خلی.
جوّ: هوا- نیوا.
جواب: پاسخ.
جوار: پیرامون- گرداگرد- همسایگی.
جواز: پروانه - گذرنامه- روادید.
جوانب: پهلوها - کناره ها - سوی ها.
جواهر: گوهر- سنگ بهادار.
جود: بخشش- دهش - فراخ دستی.
جور: ستم- آزار- بیداد - شکنجه.
جوع:گرسنگی.
جولان: گردش.
جهات: راستاها- سوی ها - پیرامون.
جهاد: جنگیدن- ستیز کردن - نبرد.
جهاز: دستگاه- بار و بنه اروس.
جهازهاضمه: دستگاه گوارش.
جهنم: دوزخ - آتش سرا.
جِیب: گریبان- یخه.
جیب: کیسه - انبان - بَریک.
|