ض


ضابط: کاردار- نگاهدارنده- نگهبان.

ضابطه: رویه - روش - روال.

ضارب: زننده- کوبنده- آسیب رسان.

ضامن: پایندان.

ضامن دار: دکمه دار- پایندان دار.

ضایع: فرسودگی- تباه - نفله.

ضایع کردن: تباه کردن- پوساندن - ویران کردن.

ضبط: بایگانی- نگهداری.

ضبط کردن: از آن خود کردن- گرفتن - آوا گیری- سدا برداری.

ضبط صوت: سدا گیر- آوا گیر-آوا نگهدار.

ضجر: رنجوری - درد و آزار- آزردگی.

ضجه: شیون- ناله- مویه- زاری- فغان.

ضجه کردن: زاری کردن - زار زدن - شیون کردن - فغان کردن.

ضحاک: آژیدهاک.

ضخامت: کلفتی- ستبری - فربهی.

ضخیم: کلفت- ستبر- کلان.

ضخیم الجثه: درشت اندام - درشت پیکر.

ضدّ: پاد- ناساز- ناسازگار- ناهمسو.

ضدّ انفجار: پادترکش.

ضدّ حمله: پاتک.

ضدّدین: بی دین.

ضدّ سمّ: پاد زهر- نوشدارو.

ضدّ عفونی: پَلَشت بری.

ضدّ ضربه: آسیب ناپذیر- کوبه گیر.

ضدّ و نقیض: ناجور- ناسازگار- ناهمتا.

ضدّیّت: ناسازگاری - دشمنی.

ضرّاب:  رودنواز- نوازنده - زرابگر.

ضّرابخانه: زرآب خانه - درم سرای- میخکده.

ضرب: کوب- کوبه- کوفتن- دنبک.

ضرب الاجل: باشتاب - زود - بیدرنگ.

ضرب المثل: زبانزد - نمونه گو.

ضربان: تپش - تپیدن - تپش دل.

ضرب زن: تنبک زن- دنبک زن.

ضرب شست: زورمند نمایی- آسیب.

ضرب دیدن:گزند دیدن - آسیب دیدن.

ضرب خوردگی: آسیب دیدگی- کوفتگی.

ضرب و شتم: کوبه و ناسزا - زد و دشنام.

ضربت خوردن: کوبه خوردن- کوفته شدن - آسیب دیدن.

ضرب و تقسیم: بس شماری و بخش کردن.

ضرر: زیان- آسیب- گزند.

ضرغام: دلاور- دلیر- شیراوژن.

ضرورت: ناچاری- نیاز- ناگزیر.

ضروری: بایسته - ناگزیر- ناچار.

ضروری بودن: شایسته بودن - درخور بودن.

ضریب: توان- نرخ - درسد- درانگارش.

ضرس قاطع: به درستی بی گفتگو- بی برو برگرد.

ضریح: گور- مغاک - آرامگاه.

ضعف: سستی- نزاری- زبون - ناتوانی.

ضعف رفتن: سست شدن- بیهوش شدن.

ضعف مزاج: ناتوانی- کم نیرویی.

ضعفاء: بینوایان- درماندگان- تهیدستان.

ضعیف: نزار-کم زور- ناتوان- سست.

ضعیف شدن: ناتوان شدن - سست شدن - نیرواز دست دادن.

ضعیف النفس: سست نهاد- بی جربزه.

ضعیف الجثه: لاغر- رنجور.

ضلع: پهلو - بَر- دنده.

ضلالت: گمراهی- کجراهی.

ضمان: پذیرفتن.

ضمانت: پایندانی- پایبندانی- برگردن گیری- پیمانگری.

ضمانت نامه: پایند نامه - پیمان نامه.

ضمن: درون - میان - توی - میانه.

ضمن صحبت: میان سخن - هنگام گفتگو.

ضمناً: هم چنین - نیز- دراین میان - با آنکه - باهمه این ها.

ضمیر: دل- نهان - درون- سرشت - نهاد - منش.

ضمیمه: پیوست- همراه.

ضیاء: روشنایی- فروغ - تابش - شید.

ضیاع: زمین کشاورزی.

ضیافت: جشن- سور- میهمانی.

ضیافت دادن: میهمانی دادن.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ص


صائب، صایب: راست و درست.

صایب رأی: نیک رای- درست اندیش.

صابر: شکیبا - بردبار- خونسرد .

صابون: ساون- برهو.

صاحب: دارنده- خداوند- کدیور.

صاحب اختیار: خود سر- خود گزین.

صاحب اقتدار: زورمند- نیرومند- توانا.

صاحب امتیاز: پروانه دار.

صاحبدل: روشندل- دلدار.

صاحب قران: والا- نامور.

صاحب قدرت: نیرومند- زورمند.

صاحب قلم: نویسنده.

صاحب کار: کارفرما - کاردار..

صاحب مجلس: میزبان- مهماندار.

صاحب ملک: زمیندار.

صاحب مقام: پایور- پایه دار.

صاحب نظر: آگاه- روشن بین-ژرف نگر.

صاحب شدن: ازآن خود کردن - داراشدن- بدست آوردن.

صادرات:کالاهای فرستاده-برون فرستی.

صادرکردن: برون فرستادن- فرستادن.

صادرات و واردات: داد و ستد کالا-فرستاده ها و رسیده ها.

صادق: راستگو- درستکار- پاکدل.

صادقانه: از روی راستی- با بی آلایشی.

صادق القول: راست گفتار.

صاروج: ساروگ- چاروگ - سارو.

صاعقه: آذرخش.

صاف: سره و ناب - یکنواخت- بی غش و بی آلایش- بی دست انداز.

صاف کار: گلگیرکار- پخکار.

صاف کردن: هموار کردن- پالایش- نرم کردن.

صافی: پالایه- پاکیزه - پاک و روشن.

صالح: نیکوکار- پارسا- پرهیزکار.

صامت: خاموش- بی آوا - زبان بسته.

صبا: باد بهار- باد برین- نام یکی از شاخه های خنیاگری باستان.

صانع: آفریدگار- آفریننده - سازنده.

صباح: بامداد - پگاه - سپیده دم.

صبّاغ: رنگرز- رنگساز.

صبح: بامداد - سپیده دم.

صبح صادق: پگاه راستین.

صبح کاذب: پگاه دروغین-رگ و میش.

صبح دم: سپیده دم - بامداد.

صبح سعادت: آغاز خوشبختی.

صبح مراد: پگاه امید.

صبحانه: چاشت- ناشتایی.

صبر: بردباری- شکیبایی- خونسردی.

صبرکردن: بردباری کردن- شکیبایی گزیدن.

صبوح: باده بامدادی- می سپیده دم.

صبور: شکیبا- بردبار- خود دار.

صحابه : یاران- همنشینان.

صحابت: همنشینی.

صحاف: شیرازه بند - پوشینه گر-رویه گر.

صحبت: سخن- گفتگو- گَپ.

صحبت کردن: سخن گفتن- گفتگو کردن- گَپ زدن.

صحت: تندرستی- بهبودی.

صحت و سقم: درستی و نا درستی-راست و دروغ.

صحت عمل: درستکاری.

صحرا: بیابان.

صحن: میان سرا- میدان- میان خانه.

صحنه: پهنه- زمین هموار.

صحنه ساز: نما آرای.

صحیح: درست- بایسته - خوب ونیک.

صحیحاً: به درستی.

صحیح البنیه: تندرست.

صحیح العمل: درستکار- درست کردار.

صحیح المزاج: تندرست.

صخره: خاره.

صدا: آوا - بانگ- آواز.

صداکردن: بانگ زدن- آوازدادن- فراخواندن.

صدارت: نخست وزیری- فرنشینی- فرمداری.

صداقت: راستی- درستی - بی آلایشی.

صدد: پی- اندیشه - آهنگ - برآن.

صدر: والا- پیشگاه - پیشوا - بلند پایه.

صدر اعظم: نخست وزیر - فرمدار.

صدر نشین: بالانشین.

صدر مجلس: برترگاه - بالای انجمن- بالاگاه.

صدف: گوش ماهی - نیام مروارید.

صدق: راستی ودرستی.

صدق کلام: راستی- درست گفتاری.

صدق نیّت: پاکدلی- راست اندیشی.

صدقه: دردگردان - آفت گردان.

صدمه: آسیب- گزند - آفت- زیان.

صدمه رساننده:زیانکار.

صدور: فرستادن- گسیل داشتن- روانه کردن.

صدیق: یار- دوست- همدل.

صراحت: رک گویی - بی پرده گویی.

صراحت لهجه: رک گویی- بی پروا - بی پرده گویی.

صراحتاً: به روشنی- به آشکاری- بی پرده پوشی.

صراحی: جام می- ساغر - باده.

صراط: راه - گدار.

صراط مستقیم: راه راست.

صرّاف: سوداگر پول.

صرصر: باد تند- باد سخت- باد غران.

صرع: سردرد - بی هوشی - سرگیجه.

صِرف: بی آمیغ- ساده- ناب- ویژه.

صَرف: به کاربردن - هزینه کردن.

صِرفاً: تنها - به گونه ی ناب - ویژگانه.

صَرفه: سود- بهره - سودبری- بازدهی.

صرفنظر: چشم پوشی - بخشیدن.

صرفه جو:
پس اندازگر.

صریح: آشکارا- بی پرده- رُک.

صریحاً: رک و راست - بی پرده پوشی - به روشنی- به آشکارا.

صعب: دشوار- ناهموار- پرپیچ و خَم.

صعب العبور: بد- سخت- دشوار.

صعب الوصول: دشوار رس- دشوار یاب.

صعب العلاج: سخت- دشوار درمان.

صعود: بالا رفتن- راه سربالا- بالا روی.

صغیر: خُرد - خردسال - کوچک.

صغر سن: خردسالی- کم سالی.

صفّ: رده- ردیف- رج.

صفاء: یکرنگی- شاداب - خرمی.

صفات: فروزگان- زابها - سرشت ها.

صفحه: رویه - برگ.

صفر: زفر، برگرفته از زبان اوستایی- سفر- زفرین- تهی.

صفراء: زردآب - تلخه- زریر.

صفراوی: زود خشم - تند خو - زردابی.

صفی: پاک- پاکدل - نیک- نیکدل.

صفیر: بانگ- فریاد پرندگان.

صلابت: بزرگی- استواری- شکوه.

صلاح: سزاوار- درخور - بایستگی.

صلاحدید: بهین دید- روادید- رایزنی.

صلاح اندیش: نیک اندیش- نیک خواه.

صلاحیّت: سزاواری- شایستگی.

صلاحیّت دار: سزاور- شایسته.

صلح: آشتی- سازش- آسودگی.

صلح جویی: آشتی جویی- سازگاری.

صلح طلب: آشتی خواه.

صلح و صفا: مهر- آشتی و مهر- سازش

صلح کردن: باهم کنار آمدن- آشتی کردن- سازش کردن.

صله: پاداش- پارنج.

صله ارحام: خویش نوازی.

صلیب: چلیپ - چلیپا.

صمغ: شیره درخت- زنج- اَنگُم.

صمیم  :ناب- برگزیده - تَک- ژرفا.

صمیمیّت: یکرنگی- یگانگی- بی آلایشی- پاکدلی- خودمانی.

 صمیمانه: پاکدلانه- از ته دل.

صنع: ساختن - آفرینش- هنر.

صنعت: کار- پیشه - هنر- ساختاری.

صنعتگر: پیشه ور- دست ورز- ورزی.

صنایع: پیشه ها - ساخته ها- هنرها.

صنایع نظامی: تخشایی ارتش.

صندل: دمپایی- کفشک.

صندلی: چهارپایه- کرسی.

صندوق: سندوغ- کارسان.

صندوقچه: کارسانک-یخدان.

صندوقخانه: پستو- چاشدان.

صنف: رسته- گروه - رشته- بخش.

صنم: بت- دلبر- نگار- دلدار- شمن.

صنم پرست: بت پرست - شَمَن پرست.

صنم خانه: بتکده - شَمَن خانه.

صنوبر: سنابر- سروناز - شادرخت.

صواب: راست و درست - سزاوار- پسندیده - نیک - شایسته - خوب.

صواب دانستن: درست دانستن.

صوابدید: نیک نگری- سِگالش.

صواب دیدن: روا دیدن - روادانستن.

صوت: آهنگ- آوا - سدا - بانگ.

صورت: رخساره- چهره- گونه- روی.

صورت برداشتن: سیاهه برداشتن.

صورت پذیر: انجام شدنی- انجام پذیر.

صورت پذیرفتن: فرجام پذیرفتن.

صورتکش: نگارگر- چهره پرداز.

صورتگر: چهره پرداز.

صورت نگار: چهره نگار.

صورت حساب: سیاهه درآمد ها-سیاهه هزینه ها.

صورتی: سرخابی- سرخ کمرنگ.

صوف: پشم گوسفند- پشمینه.

صوفی: پشمینه پوش- بینش مند.

صومعه: خانگاه - نیایشگاه - ستایشگاه.

صیّاد: شکارگر- نخجیرگیر- دامیار.

صیانت:
پاسداری- نگاهبانی- نگاهداری.

صیغه: ریخت- گونه- روش.

صیغه عقد: پیمان زناشویی.

صیف: تابستان.

صیفی: تابستانی- باران تابستانی.

صیفی کاری: پالیزکاری- تموزکاری.

صیقل دادن: پرداخت کردن- زدایش.

صیقل گر: پردازگر.